سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال در یکی از کتاب هایش چنین نازل کرده است : «بنده ام ! به حقّ خودم سوگند که من دوستدارت هستم . پس به حقّ خودم بر تو، سوگندت می دهم که مرا دوست بدار» . [إرشاد القلوب]
کل بازدیدها:----7822---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید د?روز: ----0-----
جستجو:
ادیان
 
 
  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من

  • درباره من

    علاقمند به مطالعه ادیان الهی وغیرالهی ... منتقد فرقه های انحرافی و من درآوردی دوستدار تحقیقات گروهی
  • پارسی بلاگ
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    ادیان

  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • آوای آشنا
  • یهود شناسی
    نویسنده: محمد چهارشنبه 85/8/17 ساعت 11:22 عصر

    یهود شناسی (قسمت دوم)

    تورات مى گوید حضرت ابراهیم (ع ) در 75 سالگى به امر خدا از شهر حران عازم کنعان شد. وى همسر خود ساره و برادر زاده اش حضرت لوط (ع ) و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگى به کنعان رفتند و در آنجا روى کوهى در شرق بیت ایل خیمه زدند. حضرت ابراهیم (ع ) پس ‍ از چندى در حبرون (الخلیل ) ساکن شد و تا آخر عمر در آنجا بود و اکنون مقبره خانوادگى وى در آن مکان است . حضرت لوط (ع ) به شهر سدوم و شهرهاى مجاور آن رفت . مردم آن شهرها به سبب نافرمانى و بى اعتنایى به پیام وى به امر خداوند نابود شدند. این حادثه در قرآن مجید نیز آمده است .
    دو موضوع بسیار مهم در تاریخ حضرت ابراهیم (ع ) وجود دارد که در تورات کنونى اشاره اى به آنها نشده است : یکى جریان بت شکنى و به آتش افکندن وى و دیگرى داستان بناى کعبه .
    قرآن مجید (در سوره هاى انبیا و صافات ) داستان بت شکنى و به آتش ‍ افکندن او را آورده است .
    همچنین قرآن کریم از بناى کعبه به دست آن حضرت و به کمک حضرت اسماعیل (ع ) سخن مى گوید (بقره : 127). از آنجا که این فرزند در پیرى به او عطا شد (ابراهیم : 39)، بناى کعبه در اواخر عمر شریف وى صورت گرفته باشد.
    تورات داستان ذبح فرزند را مى آورد و مى گوید حضرت ابراهیم (ع ) ماءموریت یافت حضرت اسحاق (ع ) را قربانى کند، ولى این مساءله را با وى در میان نگذاشت و به او گفت : ((مى خواهم گوسفندى قربانى کنم و آن گوسفند را خداوند برایم خواهد فرستاد.))... اما در قرآن مجید آمده است : ((فلما بلغ معه السعى قال یا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحک فانظر ماذا ترى قال یا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء الله من الصابرین )) (صافات : 102). همان طور که مى دانیم فرزند از مرگ نجات یافت و خداوند قوچى را فدیه او قرار داد...

    3-اسماعیل (ع ) و اسحاق (ع )

    درباره حضرت ابراهیم (ع ) در تورات مى خوانیم :
    (1) بعد از این وقایع ، کلام خداوند در رؤ یا به ابرام رسیده ، گفت : ((اى ابرام مترس من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو.)) (2) ابرام گفت : ((اى خداوند یهوه مرا چه خواهى داد و من بى اولاد مى روم و مختار خانه ام این العاذار دمشقى است .)) (3) و ابرام گفت : ((اینک مرا نسلى ندادى و خانه زاده ام وارث من است .)) (4) در ساعت کلام خداوند به وى رسیده ، گفت : ((این وارث تو نخواهم بود بلکه کسى که از صلب تو درآید وارث تو خواهد بود.)) (5) و او را بیرون آورده ، گفت : ((اکنون به سوى آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانى شمرد.)) پس ‍ به وى گفت : ((ذریت تو چنین خواهد بود.))... (18) در آن روز خداوند به ابرام عمهد بست و گفت : ((این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم یعنى نهر فرات به نسل تو بخشیده ام .)) (پیدایش 15: 1 - 18).
    سپس تورات عهد یاد شده را به حضرت اسحاق (ع )، نیاى بنى اسرائیل اختصاص مى دهد و در همان سفر پیدایش مى گوید:
    (18) و ابراهیم به خدا گفت : ((کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند.)) (19) خدا گفت : ((به تحقیق زوجه ات ساره براى تو پسرى خواهد زایید و او را اسحاق نام بنه و عهد خود را با وى استوار خواهم داشت تا با ذریت او بعد از عهد ابدى باشد (20) و اما در خصوص ‍ اسماعیل تو را اجابت فرمودم اینک او را برکت داده بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم . دوازده رییس از وى پدید آیند و امتى عظیم از وى به وجود آورم (21) لیکن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت که ساره او را بدین وقت در سال آینده براى تو خواهد زایید.)) (پیدایش ‍ 17: 18-21).
    به گفته تورات ، خداوند بارها به حضرت ابراهیم (ع ) وعده نسل فراوان داده بود. کنیز آن حضرت به نام هاجر پسرى را به دنیا آورد که اسماعیل (یعنى خدا مى شنود) نامیده شد. پس از چهارده سال ساره فرزندى به دنیا آورد که او را اسحاق (یعنى مى خندد) نامیدند.
    کتاب تورات در این قسمت به کوتاهى سخن مى گوید و فقط اشاره اى مى کند که حضرت اسماعیل (ع ) در فاران ساکن شد و مادرش براى او زنى از مصر گرفت . سایر مسائل مربوط به وى در تورات به فراموشى سپرده شده است و حتى یک جمله درباره بناى کعبه در این کتاب دیده نمى شود. پیدا شدن آب براى اسماعیل (ع ) نیز که طبق احادیث اسلامى در مکه بوده و اکنون هم به نام زمزم باقى است ، به گفته تورات در مکانى به نام بئرشبع بوده است !
    از نظر تورات ، حضرت اسحاق (ع ) جانشین حضرت ابراهیم خلیل (ع ) گردید و دو فرزند تواءم براى او به دنیا آمد. آنکه نخست دیده به جهان گشود، عیسو نامیده شد. این کلمه در لغت به معناى پرمو است . به گفته تورات این کودک در هنگام تولد موهاى بسیارى بر تن داشت . تواءم دیگر یعقوب (یعنى تعقیب مى کند) خوانده شد؛ زیرا هنگام تولد، کودک قبلى را تعقیب کرد و پس از او به دنیا آمد.

    4- اسرائیل

    حضرت یعقوب (ع ) دوازده پسر داشت و به اسرائیل ملقب بود. اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا مى کنند: کسى که بر خدا مظفر شد، ولى اصل معناى آن در عبرى چنین است : کسى که بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات ، کشتى گرفتن حضرت یعقوب (ع ) با خدا که به پیروزى او بر خدا انجامید، علت ملقب شدن وى به اسرائیل است (پیدایش 32: 24-32). اهل کتاب از زمانهاى قدیم گفته اند که مقصود از خدا در این داستان ، یکى از فرشتگان خداست (رک .: هوشع 12:3-4).
    پس از چندى حادثه مفقود شدن حضرت یوسف (ع ) پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده که بنى اسرائیل در مصر اقامت کنند. مطالب سفر پیدایش تورات به اینجا خاتمه مى یابد.
    در آغاز سفر خروج تورات مى خوانیم که دوازده پسر حضرت یعقوب (ع ) در مصر زندگانى خوبى داشتند و نسل ایشان در آن سرزمین منتشر شد. مدت توقف آنان در مصر چهارصد و سى سال بود (خروج 12: 40). دوازده قبیله بنى اسرائیل که در اصطلاح بسیط نامیده مى شوند، در علوم و فنون پیشرفت کردند و همین امر موجب حسادت مصریان شد. علاوه بر این ، مصریان مى ترسیدند بنى اسرائیل با نیروى خود زمام امور را به دست گیرند؛ از این رو، به استضعاف آنان اقدام کردند و کارهایى دشوار و جانکاه به عهده ایشان گذاشتند. همچنین مقرر شد که قابله هاى مصرى نوزادان پسر بنى اسرائیل را براى کشتن معرفى کنند و فقط داشتن دختر براى آنان مجاز باشد.

    5- دین مردم صحرانشین


        نظرات دیگران ( ) عمومی

       1   2      >
     
     
    JavaScript Codes